ماریا زمانی سرشار از زندگی و شادی بود - مادری دو فرزند که هر لحظه را به عنوان یک مادر با هیجان در آغوش می کشید. اما وقتی او وارد یک رابطه خشونت آمیز شد، همه چیز تغییر کرد. آنچه که با تغییرات کوچک آغاز شد، به زودی به آزار کلامی، روانی و ذهنی تبدیل شد که باعث شد او ارزش خود را زیر سوال ببرد و احساس خستگی کند. با گذشت زمان، ماریا احساس کرد که در چرخه ای از سردرگمی و انزوا گرفتار شده است و قادر به تشخیص تلفات آن نیست.
پس از سالها رنج خاموش، او به نقطه عطفی رسید. ماریا میدانست که نه تنها برای خودش، بلکه برای رفاه فرزندانش باید آنجا را ترک کند. او که به دنبال شفا بود، درمان را شروع کرد و متوجه شد که سوء استفاده تقصیر او نیست - این بخشی از الگویی بود که میتوانست از آن رهایی یابد. درمانگر او گزینه های انسانی PEP (برنامه توانمندسازی مثبت) را برای کمک به او برای درک بهتر آزاری که متحمل شده بود، پیشنهاد کرد.
در ابتدا، ماریا در مورد این برنامه مضطرب بود، مطمئن نبود که چه احساساتی ممکن است برانگیزد. اما پس از چند کلاس، چیزی تغییر کرد. او شروع به برقراری ارتباط با مطالب کرد، به وضوح در مورد تجربیات خود و احساس قدرت. با هر درس، اعتماد به نفس او افزایش می یافت. او مشتاق یادگیری شد، حتی به منابع و پشتیبانی بیشتری دست یافت.
ماریا همچنان در PEP شرکت می کند، منابع اجتماعی دیگر را بررسی می کند و درمان را ادامه می دهد. او در انعکاس سفر خود گفت: «دورهها کارهای زیادی برای من انجام میدهند. موضوعات تجربیات من را تایید می کنند و من در مورد خودم چیزهای زیادی یاد می گیرم. هرگز نمی دانستم که انکار هدیه ای بود که ذهنم برای محافظت از من از آن استفاده کرد. من از بدن و ذهنم به گونه ای شگفت زده و سپاسگزارم که قبلاً هرگز آن را احساس نکرده بودم.»
داستان ماریا داستان قدرت، دگرگونی و شجاعت است. هر قدمی که او برمیدارد، او را به بازپسگیری زندگیاش نزدیکتر میکند و به خود قدرت میدهد تا از گذشته بالاتر برود و آیندهای امن و عاری از خشونت را برای خود و فرزندانش بسازد.