چارلی 27 ساله قبل از ملاقات با شریک زندگی خود فردی مستقل و با اراده قوی بود. او اهل کالیفرنیا بود و عاشق بزرگ شدن در کالیفرنیای جنوبی بود. او مطمئن بود و عاشق شغلش به عنوان یک همکار تجاری بود و سرگرمی های زیادی مانند کار کردن و رفتن به ساحل داشت. تا جایی که یادش می آمد مراقب خودش بود. حتی با وجود اینکه او آنقدر که میخواست با خانوادهاش صمیمی نبود، همیشه این نکته را برای حفظ ارتباط و حفظ نوعی رابطه با آنها در بزرگسالی قائل بود. پس از ملاقات با شریک زندگی خود، او متقاعد شد که برای شغل شریک خود از ایالت به تگزاس نقل مکان کند. این زمانی بود که اوضاع برای چارلی تغییر کرد. چارلی تنها 6 ماه بعد از این رابطه ازدواج کرد و با شریک زندگی اش نقل مکان کرد و مدت کوتاهی پس از ازدواج صاحب دو فرزند شد. هویت او تغییر کرد. برای شروع، شریک زندگی او به او اجازه کار نمی داد و می خواست که او یک "خانه دار و مادر خانه نشین" باشد. شریک زندگی او تمام پول خانه را به دست می آورد، اما چارلی هیچ کدام از این درآمد را هم برای او و هم برای فرزندانش نمی دید و از آن لذت نمی برد. سالها، چارلی بی سر و صدا هم آزار عاطفی و هم جسمی را تحمل میکرد تا فرزندانش متوجه نشوند. او هر روز بر سر او فریاد می زد و سرزنش می شد و هنگامی که می خواست برای خود بایستد به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. به دلیل سوء استفاده مالی، او در نهایت به بدهی کشیده شد و از آن زمان برای محافظت از خود و دو فرزند زیر سه سالش در وضعیت بقای شدیدی قرار داشت.
چارلی که می دانست در تگزاس به پشتیبانی دسترسی ندارد، یک روز شجاعت پیدا کرد تا با دو فرزندش سوار ماشین شود و از تگزاس به کالیفرنیا برود. او میخواست به محیطی برگردد که میشناخت و در آن احساس امنیت میکرد. او حتی با خواهر کوچکترش تلاش کرد، اما به دلیل مشکلات خودش، کمکی پیدا نشد. چارلی به یک پناهگاه اضطراری در لانگ بیچ رفت، اما به چیزی طولانیمدت نیاز داشت. او مدتی بیرون از ماشین با فرزندانش زندگی می کرد تا اینکه در مورد برنامه مسکن انتقالی Human Options با خبر شد. چارلی که یک فرد با اراده قوی بود، با یک مدیر پرونده ارتباط برقرار کرد و از پذیرفته شدن او و فرزندانش در یکی از واحدها حمایت کرد.
از زمان انتقال به برنامه مسکن انتقالی ما، چارلی همیشه در رأس اهداف خود بوده و نشان می دهد که چقدر مصمم است زندگی خود را برای خود و فرزندانش بهتر کند. چارلی می داند که سفر به شفا و استقلال کامل زمان می برد، اما او به هر چیزی که به او پیشنهاد شده متعهد است. از زمانی که با فرزندانش به واحد خود نقل مکان کرد، او فعالانه به دنبال شغل بوده است تا بتواند درآمد خود را شروع کند. اگرچه او هنوز منبع درآمد قابل اعتمادی ندارد، اما با شرکای ما در Sparkpoint کار می کند تا اعتبار خود را افزایش دهد تا بتواند دوباره به مسیر خود بازگردد.
چارلی میخواهد نسبت به زمانی که زندگیاش را در تگزاس ترک کرد، وضعیت بهتری داشته باشد و به وضعیت قبل از وارد شدن به رابطهی خشونتآمیز برگردد. او به تدریج در تلاش است تا بسیاری از موانعی را که تجربه کرده است، از وجود یک رابطه خطرناک، مشکلات مالی، و بازسازی شبکه پشتیبانی خود حذف کند. اگرچه او در مسکن موقت به سر می برد، اما چارلی و فرزندانش امن، شاد و در مسیر زندگی با ثبات تر هستند. هدف نهایی او یافتن یک شغل خوب، فرزندانش در مهدکودک و زندگی همه آنها در مسکن دائمی است.
وقتی از چارلی در مورد نقل قولی که با او و تجربهاش صحبت میکند، پرسیدند، او گفت: «زندگی مانند یک کتاب است و این فقط یک فصل است. هر فصل خوب نیست. اما پایان هنوز هم می تواند عالی باشد.» چارلی و فرزندانش اکنون می توانند به ساحل بروند، زندگی عاری از خشونت داشته باشند و سرانجام در سفر شفا هستند.