اگر اکنون به کمک نیاز دارید، 7 روز هفته

داستان النا

Survivor Stories - ELENA'S STORY

قبل از آمدن به ایالات متحده، النا زندگی ثابتی در مکزیک داشت، از جمله خانه خودش. او که با وعده شریک زندگی خود مبنی بر آینده ای روشن تر رانده شده بود، جهشی از ایمان برداشت و به آمریکا نقل مکان کرد. اما واقعیتی که او با آن روبرو شد با رویاهایی که فروخته شده بود فاصله زیادی داشت. شریک زندگی او نه تنها مانع کار او شد بلکه نتوانست ویزای وعده داده شده را تضمین کند و النا و دخترش را در زندگی ای که تصورش را نمی کرد منزوی و محصور کرد.

نقطه عطف زمانی بود که النا در یک لحظه شجاعت عمیق تصمیم گرفت از فرسنو به همراه دخترش به اورنج کانتی فرار کند. سفر آن‌ها در ایستگاه قطار آناهیم یک چرخش غیرمنتظره اما محوری داشت، جایی که الینا گم شد و به دنبال راهی برای بازگشت به مکزیک بود، با دو غریبه روبرو شد. یکی از این افراد دلسوز او را تشویق کرد تا با خط تلفن خشونت خانگی تماس بگیرد، پیشنهادی که زندگی او را تغییر خواهد داد.

از طریق حمایت برنامه مسکونی ما، النا سفر خود را برای بازسازی زندگی خود آغاز کرد. در ابتدا، او با احساس تردید دست و پنجه نرم می کرد و نیاز داشت که صداقت خود را فقط برای دسترسی به نیازهای اولیه ثابت کند. با این حال، هر روز که می گذشت، قدرت و اعتماد به نفس النا شکوفا می شد. او یاد گرفت که با قاطعیت از او کمک بخواهد و محیط جدید خود را با لطف و اعتماد به نفس در آغوش بگیرد.

امروز، النا و دخترش در یک برنامه مسکن از طریق یکی از شرکای ما پیشرفت می کنند و به سفر شفابخش خود ادامه می دهند. سخنان خود النا بازتاب عزم تزلزل ناپذیر اوست: "Quiero estar aquí y echarle ganas" - "من می خواهم اینجا باشم و تلاش کنم."

به اشتراک بگذارید:

پست های بیشتر

برای ما پیام ارسال کنید

این پست را به اشتراک بگذارید